تخت جمشید

تخت جمشید یا پارسه (به پارسی باستان:𐎱𐎠𐎼𐎿) (یا پرسپولیس، پرسه‌پلیس، هزارستون، صدستون (به پهلوی𐭮𐭲𐭮𐭲𐭥𐭭𐭩sadstūn) یا چهل‌منار) نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان، پیوسته پایتخت تشریفاتی امپراتوری هخامنشیان بوده‌است. در این شهر باستانی کاخی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شده‌است و به مدت حدود ۲۰۰ سال آباد بوده‌است. در نخستین روز سال نو گروه‌های زیادی از کشورهای گوناگون به نمایندگی از ساتراپی‌ها یا استانداری‌ها با پیشکش‌هایی متنوع در تخت جمشید جمع می‌شدند و هدایای خود را به شاه پیشکش می‌کردند.[۲][۳]

در سال ۵۱۸ پیش از میلاد بنای تخت جمشید به عنوان پایتخت جدید هخامنشیان در پارسه آغاز گردید.[۴] بنیان‌گذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، البته پس از او پسرش خشایارشا و نوه‌اش اردشیر یکم با افزودن بناهای دیگر، این مجموعه را گسترش دادند. بسیاری از آگاهی‌های موجود که در مورد پیشینهٔ هخامنشیان و فرهنگ آن‌ها در دسترس است به خاطر سنگ‌نوشته‌ها و گِل نوشته‌هایی است که در این کاخ‌ها و بر روی دیواره‌ها و لوحه‌های آن حکاکی شده‌است.[۵] سامنر برآورد کرده‌است که دشت تخت جمشید که شامل ۳۹ قرارگاه مسکونی بوده، در دورهٔ هخامنشیان ۴۳٬۶۰۰ نفر جمعیت داشته‌است.[۶] باور تاریخ‌دانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید.[۴][۷] بااین‌حال ویرانه‌های این مکان هنوز هم برپا است و باستان‌شناسان از ویرانه‌های آن نشانه‌های آتش و هجوم را بر آن تأیید می‌کنند.

این مکان تاریخی از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.[۸]

پادشاهان ساسانی نیز کتیبه‌هایی در تخت جمشید در کاخ تچر بر جای گذاشته‌اند. پس از ورود اسلام به ایران نیز این مکان را محترم می‌شمردند و آن را هزار ستون یا چهل منار می‌گفتند و با شخصیت‌هایی همچون سلیمان نبی و جمشید ارتباطش می‌دادند. عضدالدوله دیلمی در تخت جمشید دو کتیبه به خط کوفی بر جای گذاشته‌است. همچنین کتیبه‌های دیگری هم به عربی و هم به فارسی در تخت جمشید وجود دارد که جدیدترین آن مربوط به دوره قاجار است این کتیبه به فرمان مظفرالدین شاه قاجار نوشته شده‌است که در دیوار شمالی کاخ تچر قرار دارد.[۹]

تخت جمشید در شمال شهرستان مرودشت، شمال استان فارس (شمال شرقی شیراز) جای دارد.[۱۰]

در فاصلهٔ شش و نیم کیلومتری از تخت جمشید نقش رستم قرار دارد. در نقش رستم، آرامگاه‌های شاهنشاهانی مانند داریوش بزرگخشایارشااردشیر یکم و داریوش دوم واقع است. علاوه بر نقش رستم دو آرامگاه به صورت کاملاً تمام شده و یک آرامگاه به صورت نیمه‌تمام در تخت جمشید موجود است. آرامگاه‌هایی که در دامنهٔ کوه رحمت و مشرف به تخت جمشید واقع شده‌است متعلق به اردشیر دوم و اردشیر سوم می‌باشد. در جنوب تخت جمشید یک آرامگاه به صورت نیمه‌تمام رها شده‌است که بر اساس نظر بعضی از باستان شناسان، متعلق به داریوش سوم است.[۱۱]

جدا از سازندگان تخت جمشید که داریوش، خشایارشا و اردشیر یکم بودند، اردشیر سوم نیز تعمیراتی در تخت جمشید انجام داد. آرامگاه‌های اردشیر دوم و سوم در کوهپایهٔ شرقی تخت جمشید کنده شده‌است.[۱۲]

 

 

نام تخت جمشید در زمان ساخت، «پارسَه» پارسی باستان𐎱𐎠𐎼𐎿[۱۳] به معنای «شهر پارسیان» است زیرا به ایالت پارس منسوب بود.[۱۴][۱۵]

یونانیان آن را «پِرسپولیس» (به یونانی Περσέπολις یعنی «پارسه‌شهر» ؛(PérsēsΠέρσης:پارسی و(pólisπόλις:شهر) خوانده‌اند. واژه یونانی یادشده امروزه در بیشتر زبان‌های اروپایی بازتاب یافته‌است.

در زمان ساسانیان به تخت جمشید سَدْستون (صد ستون) می‌گفتند.[۱۶] چنانچه در سنگنبشته شاهپور سکانشاه این نام بدیسه «سَدستون» (به پهلوی𐭮𐭲𐭮𐭲𐭥𐭭𐭩sadstūn) در بند پنجم نوشتار هویداست[۱۷] .
در فارسی معاصر این بنا را «تخت جمشید» یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران می‌نامند. تاورنیه جهانگرد فرانسوی که در عصر صفوی چندین بار به ایران سفر کرد، از تخت‌جمشید با نام «چهل منار» یاد می‌کند.[۱۸]

در شاهنامه فردوسی آمده‌است:

جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش می‌کشیدند.

صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی خرابه‌های پارسه عبور می‌کردند، تصاویر حکاکی شدهٔ تخت شاهی را می‌دیدند که روی دست مردم بلند شده‌است و از آنجا که نمی‌توانستند خط میخی کتیبه‌های حک شده روی سنگ‌ها را بخوانند، می‌پنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کرده‌است. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستان‌شناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند که نام اصلی آن پارسه بوده‌است.[۵]
در دوره اسلامی این مکان را محترم شمرده و آن را هزار ستون و چهل منار می‌نامیدند و با شخصیت‌هایی چون سلیمان نبی و جمشید ربطش می‌دادند.[۱۹] نام مشهور غربی این محل یعنی پِرسِه پلیس ریشه غریبی دارد. در زبان یونانی، پِرسِه پلیس یا به صورت شاعرانه آن پِرسِپ تولیس (Perseptolis) لقبی است برای آتنه الهه خرد، صنعت و جنگ که ویران‌کنندهٔ شهرها معنی می‌دهد.[۲۰][۲۱] این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم پیش از میلاد مسیح، به حالت تجنیس و بازی با لغات، در مورد شهر پارسیان به کار برده‌است.[۲۲]

تاریخچه

 

تخت جمشید در دهه ۱۹۲۰، عکاسی توسط هارولد اف. وستون

ساخت و ساز

تخت جمشید در مرکز استان فارس، ۱۰ کیلومتری شمال شهر مرودشت و در ۵۷ کیلومتری شیراز قرار دارد. ارتفاع از سطح دریا تخت جمشید ۱۷۷۰ متر می‌باشد. طرف شرقی این مجموعه کاخ‌ها بر روی کوه رحمت و سه طرف دیگر در درون جلگه مرودشت پیش رفته‌است.[۲۳] تخت جمشید بر روی صفّه یا سکوی سنگی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مرودشت است، واقع شده‌است. ابعاد تخت جمشید ۴۵۵ متر (جبهه غربی)، ۳۰۰ متر (جبهه شمالی)، ۴۳۰ متر (جبهه شرقی)، ۳۹۰ متر (جبهه جنوبی) می‌باشد. همچنین طول تخت جمشید برابر با طول آکروپولیس در آتن است، اما عرض آن چهار تا پنج برابر آکروپولیس است.[۲۴][۲۵]

کتیبه بزرگ داریوش بزرگ بر دیوار جبهه جنوبی تخت جمشید، آشکارا گواهی می‌دهد که در این مکان هیچ بنایی از قبل وجود نداشته‌است.[۲۶] وسعت کامل کاخ‌های تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است[۲۳][۲۷]

 

بازسازی تخت جمشید

قدیمی‌ترین بخش تخت جمشید بر پایهٔ یافته‌های باستان‌شناسی مربوط به سال ۵۱۸ پیش از میلاد[۲۳] است.[۲۵] آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمده‌است ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ سده پیش در دامنه غربی کوه رحمت یا میترا یا مهر و در زمان داریوش بزرگ آغاز شد و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشت‌نوشته‌های کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بی‌شماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمهٔ کارگری نیز استفاده می‌کردند. ساخت این مجموعهٔ بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.[۵]

یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آن‌ها و همین‌طور نسبت ارتفاع ستون‌ها به فاصلهٔ بین دو ستون نسبت طلایی است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ایرانیان باستان در معماری است.[۵]

تخریب[ویرایش]

مجموعه کاخ‌های تخت جمشید، در سال (۳۳۰ پیش از میلاد) به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام بناهای آن به صورت ویرانه درآمد. [۲۸] از بناهای بر جای مانده و نیمه ویرانه، بنای مدخل اصلی تخت جمشید است که به کاخ آپادانا معروف است و مشتمل بر یک تالار مرکزی با ۳۶ ستون و سه ایوان ۱۲ ستونی درقسمت‌های شمالی، جنوبی و شرقی است که ایوان‌های شمالی و شرقی آن به‌وسیله پلکان‌هایی به حیاط‌های مقابل متصل و مربوط می‌شوند. بلندی صفه در محل کاخ آپادانا ۱۶ متر و بلندی ستون‌های آن ۱۸ متر است. این مجموعه در فهرست آثار تاریخی ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده‌است.[۲۹]

بازدیدهای اولیه از خرابه‌ها

 

نقشهٔ مپا موندی به شکل گُلِ سه‌برگ از جهان که در سال ۱۵۸۱ میلادی توسط هنریش بونتینگ ترسیم‌شد. مرکز نقشه شهر اورشلیم است و نام پارس و تخت جمشید در برگ سبز نقشه یا قاره آسیا، رسم شده‌است.

سفرنامه یا کتاب فیثاغورس (Pythagore) زایش ۶۰۸ پیش از میلاد، درگذشت ۵۰۹ ق. م) یکی از قدیمی‌ترین منابع دربارهٔ تخت جمشید است. او (در فصل ۱۰۲ تا ۱۱۰ ترجمه فارسی) آن را شرح داده و آن را بنایی عظیم دانسته و گفته‌است صدها نفر در حال تکمیل آن هستند وقتی این بنا تکمیل شود بزرگترین بنای جهان خواهد بود.[۳۰] پولیپیوس مورخ یونانی سده سوم پیش از میلاد متذکر شده‌است که در زمان هخامنشیان آن کس که کاریزی حفر یا زمینی را آباد می‌کرد یا کاریز خشکی را بازسازی می‌نمود مالیات ۵ نسل بر او بخشوده می‌شد. در سیاحتنامه فیثاغورس به باغ‌های مصفا که با دولاب آبیاری می‌شده اشاره شده که داریوش و کوروش خود ساعتی را در آن به کشاورزی می‌پرداخته‌است. او از اسب‌های تربیت شده که آن‌ها را پارس می‌خواندند یاد کرده‌است.[۳۱] [۱]

در کتاب‌های مورخان دوران اسلامی از سده چهارم به بعد از بنای تخت جمشید به عنوان بنایی عظیم یاد شده و شگفتی حاصل از بزرگی بنا، سبب شد که تا مدت‌های طولانی آن را به جمشید یا سلیمان نبی، که هر دو را یکی می‌پنداشتند، و بنّایان آن را دیو و اجنه[۳۲] منسوب نمایند، و حتی نوشته‌اند که دیوها مجسمه و تصویر شاهان خود را بر دیوارها کنده‌اند! در زمان مسعودی (سده چهارم هجری قمری) آن را مسجد سلیمان بن داوود می‌نامیدند، ولی مسعودی فکر می‌کرد که آنجا بنایی کهن بوده که بعدها همای، دختر بهمن پسر اسفندیار، آن را آتشکده کرده‌است.[۳۳] دیلمیان تخت جمشید را ساختهٔ اجداد خود می‌دانستند و عضدالدوله دیلمی در کاخی که به اسم فرزندش ابونصر در شیراز ساخت، تعدادی از در و درگاه‌های کاخ تچر (کاخ داریوش بزرگ) را به آنجا منتقل کرد و در آنجا نصب کرد.[۳۴] محمد بن محمود طوسی در سده ششم هجری قمری از استخر (اصطخر) به عنوان دارالملک سلیمان یاد کرده و از مسجد سلیمان و نقوش و حجاری‌های آن سخن به میان آورده[۳۵] و مانند اصطخری[۳۶] احداث این بنای سترگ را به دیوها و پریان نسبت داده‌است.[۳۷] در همان زمان، ابن بلخی این مکان را کاخ جمشید دانسته و ضمن توصیف آن، برخی ویژگی‌های طبیِ موجود در مصالح به‌کاررفته در آن را، که در بین مردم آن دوره شناخته‌شده بوده، برشمرده‌است.[۳۸] آنچه حمداللّه مستوفی[۳۹] در سده هشتم هجری قمری دربارهٔ تخت جمشید از نویسندگان پیش از خود نقل کرده، گویای استمرار عقاید پیشین در این باره است.

پژوهش‌های باستان‌شناسی

 

اولین کاوش‌های علمی در تخت جمشید توسط ارنست امیل هرتزفلد آلمانی در ۱۹۳۱ تحت نظر رضاشاه صورت گرفت.

اولین کاوش‌های علمی در تخت جمشید توسط ارنست امیل هرتزفلد آلمانی در ۱۹۳۱ تحت نظر رضاشاه صورت گرفت. وی توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو فرستاده شده بود. یافته‌های وی هنوز در این مؤسسه نگه‌داری می‌شوند. هرتزفلد معتقد بود دلیل ساخت تخت جمشید نیاز به جوی شاهانه و باشکوه،[۴۰] نمادی برای امپراتوری پارس و مکانی برای جشن گرفتن وقایع خاص به خصوص نوروز بوده‌است. به دلایل تاریخی تخت جمشید در جایی که امپراتوری پارس پایه گذاشته شده بود ساخته شده‌است؛ هر چند در آن زمان مرکز امپراتوری نبوده‌است.[۵]

معماری تخت جمشید به دلیل استفاده از ستون‌های چوبی مورد توجه قرار گرفته‌است. معماران تخت جمشید فقط زمانی از سنگ استفاده کرده‌اند که بزرگترین سروهای لبنان یا ساج‌های هند اندازه‌های لازم برای تحمل سقف را نداشته‌اند.[۴۱] در حالی که ته ستون‌ها و سر ستون‌ها از سنگ بوده‌اند.[۵]

یک هیئت کاوش ایرانی – ایتالیایی در این محل کاوش می‌کرد. علیرضا عسکری چاوردی، سرپرست ایرانی از دانشگاه شیراز و سرپرست ایتالیایی برنامه پیر فرانچسکو کالیری از دانشگاه بولونیا بودند.[۴۲]

وضعیت کنونی

 

در دورهٔ نو و با بازگشت و پیدایش حس میهن‌پرستی در میان ایرانیان و ارج‌گذاری به گذشتگان این سرزمین، تخت جمشید اعتبار بسیاری یافت. در زمان حکمرانی دودمان پهلوی به این بنا توجه فراوانی شد و محمدرضاشاه پهلوی جشن‌های دوهزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران را در این سازهٔ کهن برگزار کرد. با آغاز رویداد انقلاب اسلامی این سازه را یادگار شاهان خواندند و بسیار مورد بی‌مهری قرار دادند. از جمله صادق خلخالی اولین حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب برای تخریب آن عازم شد، اما با مقاومت مردم و پرسنل تخت جمشید ناکام ماند.[۴۳] ولی امروزه می‌توان تخت جمشید را نام‌آورترین و دوست‌داشتنی‌ترین سازه در ایران و در میان ایرانیان و همچنین نماد شکوه گذشتگان دانست.

پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران برخی از افراطیون تلاش کردند تا با حمله به تخت جمشید، این بنای تاریخی را تخریب کنند که با مخالفت و ایستادگی مسئولان و مردم محلی در این کار ناکام ماندند.[۴۴] گزارش‌هایی موجود است که صادق خلخالی پس از تخریب آرامگاه رضا شاه قصد تخریب آرامگاه فردوسی و پارسه (تخت جمشید) را هم داشته اما این مسئله با مخالفت دولت موقت (از جمله وزیر فرهنگ پرویز ورجاوند[۴۵] استاندار فارس نصرت‌الله امینی[۴۶] و آیت‌الله سید محمود طالقانی و مقاومت مردم مرودشت و کارکنان پارسه، در این امر ناکام ماند.[۴۷]

سد سیوند در ۹۵ کیلومتری شمال شیراز، ۵۰ کیلومتری شهر باستانی تخت جمشید و حدود ۱۰ کیلومتری پاسارگاد بر روی رودخانهٔ سیوند ساخته شده‌است. رودخانهٔ پلوار بین این دو محوطهٔ باستانی ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو (تخت جمشید و پاسارگاد) در کنار آرامگاه کورش و در دل تنگه بلاغی جریان داد. با آب‌گیری این سد مخالفت‌های بسیاری صورت گرفته‌است. معترضان به آب‌گیری سد سیوند معتقدند آب‌گیری این سد پیامدهای ناگواری را برای میراث فرهنگی و طبیعی منطقهٔ دشت پاسارگاد و تنگه بلاغی به همراه خواهد داشت. شوربختانه سر انجام این سد در فروردین ۱۳۸۶ هـ.ش. آب‌گیری شد. شایان ذکر است که عمر مفید سد ۳۰ سال تخمین زده شده‌است اما کارشناسان تأثیر تخریبی این سد را بسیار زیاد دانسته و اعلام می‌داشتند یک پروژه سی ساله عمر مفید باعث تخریبی در آثار ملی و ضربه به آن‌ها خواهد شد.

به خاطر خشکسالی‌های متعدد و همین‌طور استفاده غلط از منابع آب زیرزمینی، در اطراف مجموعهٔ تخت جمشید و نقش رستم فرونشست بحرانی زمین رخ داد که در آینده می‌تواند برای این مجموعه خطرساز باشد.[۴۸]

هنر

 

نمایی از معماری تخت جمشید، اثر شارل شیپیه

 

پلان و جزئیات ستون‌های تخت جمشید

معماری

معماران، هنرمندان و متخصصان در ساخت تخت جمشید از ملل مختلف زیر نفوذ شاهان هخامنشیان مانند آشوریان، مصریان، اوراتوئیان، بابلیان، لودیان، ایونیان، هندوان، سکائیان و غیره تشکیل می‌شدند.[۱۹]

در گذر زمان تعدادی از ستون‌های دروازه کاخ صد ستون در تخت جمشید حوادثی مثل زلزله را پشت سر گذاشته و سر پا مانده‌اند. آن‌ها در نگاه اول یکپارچه به نظر می‌رسند اما در حقیقت تکه‌تکه هستند و روی هم سوار شده‌اند. راز پایداری آن‌ها مقابل زمین لرزه در محل اتصال این تکه‌هاست، جایی که دو تکه ستون به وسیله سرب مذاب به هم متصل شده‌اند. این سرب علاوه بر محکم کردن اتصال دو تکه ستون، نقش مهمی برای مقاومت سازه در مقابل زمین لرزه داشته‌است. سرب فلز چکش خوار و نرمی است که هنگام بروز زمین لرزه از خودش واکنش نشان داده و خرد نمی‌شود، این همان نقشی است که در ساختمان‌های امروزی و مدرن بر عهده فنر لای ستون‌ها گذاشته می‌شود.[۴۹]

سنجش درازا و شمارگان

پژوهش‌های کرفتر، نیلندر، ا. هسه، خانم و آقای تیلیا و مایکل رف، مقیاس‌های طولی در تخت جمشید را روشن کرده‌است. کوچکترین واحد اندازه‌گیری یک انگشت بوده‌است که با مقیاس امروزی ۲۲ میلی‌متر می‌شود. واحدهای دیگر عبارت بودند از:

  1. کف یا قبضه برابر ۴ انگشت یا ۸۷ میلی‌متر
  2. گام تخت جمشیدی برابر ۱۶ انگشت یا ۳۴۷ تا ۳۴۸ میلی‌متر
  3. آرش (گز) برابر ۲۴ انگشت یا ۵۲۱ تا ۵۲۲ میلی‌متر

بهترین مورد برای بررسی از مقیاس گام تخت جمشیدی، پلکان شرقی آپادانا است که در یک نظر رابطه منطقی طول و عرض قسمت‌های آن بدین صورت مشخص می‌شود:
جبههٔ پلکان را به‌طور کلی به قسمت شمالی (سان سربازان و بزرگان)، مرکزی (مهتابی جلو) و جنوبی (سان هدیه‌آوران) می‌توان تقسیم کرد. هر یک از آن‌ها ۷۸ گام طول و ۹ گام بلندی دارد. قسمت میانی مهتابی جلو، ۹ گام بلندی و دو برابر آن طول دارد و دو شیب پلکان‌های متقارن آن هر یک قاعده‌ای به طول ۳۰ گام دارند. از لبهٔ مهتابی جلویی تا آغاز شیب هر یک از پلکان‌های متقارن مهتابی عقبی، درست ۷۸ گام می‌شود و در همه این اعداد ضریبی از عدد ۳ را که در ایران باستان مقدس بوده‌است، می‌یابیم.
اعداد ۳، ۷ و ۹ اعدادی مقدس دانسته می‌شده‌اند و بررسی این نگاره موارد زیر را در تخت جمشید ثابت کرده‌است:
آپادانا در مجموع ۷۲ ستون دارد که برابر ۷۲ فصل یسنای اوستا ۷۲ رشته کشتی (کستی) است که ایرانیان باستان به کمر می‌بسته‌اند. بر نقوش بارعام کاخ صد ستون و نقش‌نمای آرامگاه‌ها، پادشاه و شش تن از یارانش را نشان داده‌اند که درست مانند قرار گرفتن اهورامزدا در میان شش فرشته بزرگ در باور ایرانیان باستان است و تأییدکننده زرتشتی بودن هخامنشی‌ها است.
پلکان بزرگ شمال‌غربی ۱۱۱ پله (یعنی سه بار عدد یک) دارد که حاصل ضرب ۳۷ در عدد ۳ است و شمار منزل‌های راه‌شاهی از شوش تا سارد هم درست ۱۱۱ بوده‌است.[۵۰]

بست فلزی به جای ملات

 

استفاده از اتصال دم‌چلچله‌ای به جای ملات در به هم چسباندن سنگ‌ها

برای روی هم گذاشتن سنگ‌ها ملاتی به کار برده نمی‌شده، بلکه دو سطح برهم چسبیده را چنان می‌تراشیده‌اند که صاف می‌شده و به خوبی روی یک دیگر سوار می‌گشته‌اند، فقط قسمت میانی دو سطح را زبره‌تراش باقی می‌گذارده‌اند تا هر دو سطح خوب به هم بچسبند. برای پیوستن سنگ‌ها، علائم زیادی به کار می‌برده‌اند؛ مثلاً روی ستونی که می‌خواستند به پا کنند، چند علامت یکسان بر لبه قطعات مجاور هم، پیش از آن که بالا برده شوند، حک می‌کردند و این نقاط در سوار کردن قطعات بر روی هم می‌افتادند و خط دلخواه و طرح مورد نظر درست می‌شد. عمل پیوستن به چند راه انجام می‌گرفت، یکی قفل و جفت بود، که قسمتی از یک تخته سنگ را برجسته ساخته و به همان نسبت یک گودی در تخته سنگ دیگر می‌کندند و دو سنگ را به هم می‌چسباندند، اما راهی که بیشتر مورد استفاده قرار می‌گرفت این بود که در دو سنگ مجاور دو گودی همانند و مرتبط می‌کندند و آن‌ها را با میله آهنی به هم بسته و روی آن سرب مذاب ریخته و صیقل می‌دادند، این بست‌ها به صورت دم چلچله‌ای، استوانه، قلمی و سرتبری ساخته می‌شدند.[۵۱

به این مطلب امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *